عابده ارغوان ... گلها به روی پیرهنم گریه میکنند گلها برای اینکه زنم گریه میکنند گلها برای همهمهی درهمِ بهشت در گوشهای بیوطنم گریه میکنند آنسوترک تمامیِ جادوگرانِ پیر خوابیده در هوای تنم گریه میکنند زنهای قریه در تبِ تُندِ همیشهگی در خیمههای چون کفنم گریه میکنند ... حتا فرشتهگانِ خدا نیمههای شب فهمیدهاند از اینکه زنم؛ گریه میکنند!
No comments:
Post a Comment