روز جهانی حقوق بشر؛ چونکه انسان میزید کوتاه، حس خوشبختی سزای اوست
۶۵ سال از تصویب اعلاميه جهانى حقوق بشر میگذرد: حقوق بشر، حقوق انسان به عنوان انسان. با وجود امضاهايى كه كشورهاى دنيا در پاى اعلاميه جهانى حقوق بشر نهادهاند، در عمل در سراسر جهان هر روز اين حقوق را نقض مىكنند.
چونكه انسان مىزيد كوتاه
حس خوشبختى سزاى اوست، نه مردن،
نيز سهم در لذت در اين هستى،
سنگ نه، نان بايدش خوردن.
حق محض آدمى اين است در دنيا!
تاكنون نشنيده ماندهست اين ولى افسوس،
كه حقى هست و بايد هم چنين باشد.
كى نمىخواهد اگر يكبار هم گشته
داد و حق در سوى او باشد؟
آنچه واقع هست، اما شكل ديگرى دارد.
قطعهاى تاملبرانگيز از "اپراى سهپولى Dreigroschenoper" برتولت برشت با ترجمه بهنام باوندپور. قطعهاى كه در آن شاعر و نمايشنامهنويس آلمانى، شورنده بر بیعدالتیهاى اجتماعى عصر خود، با مشاهده كوتاهى و سختى زندگى، حقى بشرى را نتيجه مىگيرد.
داشتن حق و برخوردارى از حق دو چيز متفاوتاند. و تنها حقوقدانان نيستند كه به اين حقيقـت رسيدهاند. حقوق بشر براى همه انسانهاست. اين حقوق حقوقىاست كه هر انسانى مىتواند مستقل از جنسيت، نژاد، سن، طبقه اجتماعى، مليت يا مذهب و اعتقاد خود خواهان برخوردارى از آن باشد. هر روز حدود ۳۷۵ هزار انسان به دنيا مىآيند. اما بسيارى از آنان هيچگاه در طول عمر خود از حقوق خويش آگاه نمىشوند، چه برسد به اينكه بتوانند با برخوردارى از اين حقوق زندگى كنند.
تصویب اعلامیه
در روز دهم دسامبر ۱۹۴۸ النور روزولت، بیوه رئیس جمهور سابق آمریکا، فرانکلین روزولت، اعلامیه جهانی حقوق بشر را در محل سازمان ملل در پاریس برخواند و مجمع عمومى سازمان ملل متحد آن را تصويب كرد. برای نخستین بار در تاریخ بشریت ۴۶ عضو سازمان ملل متحد اعلام کردند که بر سر حقوقی با هم به توافق رسیدهاند که همه انسانها بایست از آن برخوردار باشند. هشت کشور، از جمله اتحاد جماهیر شوروی، عربستان سعودی و آفریقای جنوبی، به این اعلامیه رأی ندادند.
نخستين اصل اعلاميه جهانى حقوق بشر سازمان ملل متحد مىگويد: «تمام افراد بشر آزاد زاده مىشوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابرند.» ايدههاى اساسىاى كه در اين اعلاميه ۳۰ مادهای آمده و در سطح بينالمللى مطرح گشتند، حاصل صدها سال تفكر در باره حقوق انسان به عنوان انسان بودند. تمام انديشههايى كه در "منشور حقوق شهروندى" سال ۱۶۸۹ انگليس، "اعلاميه استقلال" سال ۱۷۷۶ امريكا و "اعلاميه حقوق بشر انقلاب فرانسه" منتشر شده در روز ۲۶ اوت سال ۱۷۸۹ وجود داشتند، به متن اعلاميه جهانى حقوق بشر راه يافتند.
با وجود اين پشتوانه عظيم فكرى كه محصول صدها سال كار فيلسوفانى است كه به حقوق انسان به عنوان انسان انديشيدهاند، باز لازم بود كه در سالهاى پس از تصويب اعلاميه جهانى حقوق بشر اصولى تكميلى به آن افزوده شود تا روشن گردد كه اسيران جنگى، آوارگان، زنان، مخالفان با جنگ، قربانيان شكنجه و كودكان نيز انسانهايى هستند كه بايد از حقوق پايهاى بشرى برخوردار باشند. اين اصول دست كم روى كاغذ ثبت شدند. چون اصول اعلاميه جهانى حقوق بشر سازمان ملل متحد تنها قصد و خواستى را بيان مىكنند و به لحاظ قضايى و حقوق ملل الزامآور نيستند. با وجود اين، اعلاميه جهانى حقوق بشر سال ۱۹۴۸ يكى از مهمترين اسناد بشريت است. اين اعلاميه سنگ محكى است در تاريخ و براى بسيارى از كشورها الگويى بوده است در تدوين قانون اساسى ملىشان.
از انتشار ایده تا تحقق آن
با وجود همه امضاهايى كه كشورهاى دنيا در پاى اعلاميه جهانى حقوق بشر نهادهاند، در عمل در سراسر جهان هر روز اين حقوق را نقض مىكنند. برتولت برشت در”اپراى سهپولى“ خود میسرايد: «كى نمىخواهد اگر يكبار هم گشته، داد و حق در سوى او باشد؟ آنچه واقع هست، اما شكل ديگرى دارد.»
هنوز هم وضعيت جهان به گونهاى است كه انسانها از اينكه حقوقى انسانى دارند آگاه نيستند. و تنها آنجا كه انسان بداند حقوقى دارد است كه مىتواند براى برخوردار شدن از آن حقوق مبارزه كند.
هيچ كشورى در دنيا نيست كه بتواند ادعا كند توانسته است صد در صد اصول ايدآل اعلاميه جهانى حقوق بشر را تحقق بخشد. اصل بيست و پنجم اعلاميه جهانى حقوق بشر میگويد: «هر شخصى حق دارد كه از سطح زندگى مناسب براى تامين سلامتى و رفاه خود و خانوادهاش، به ويژه از حيث خوراك، پوشاك، مسكن، مراقبتهاى پزشكى و خدمات اجتماعى ضرورى برخوردار شود.» اما هر روز صدهزار انسان در جهان بر اثر گرسنگى میميرند.
اصل پنجم اعلاميه میگويد: «هيچ كس نبايد شكنجه شود يا تحت مجازات يا رفتارى ظالمانه، انسانى يا تحقيرآميز قرار گيرد.» طبق گزارش سالانه سازمان عفو بينالملل اما هنوز هم در بسیاری از کشورهای جهان انسانها را شكنجه میكنند.
No comments:
Post a Comment